از انجایی که دوست داشتم هر چه زودتر اینجا رو به روز کنم و همین طور چیز دندان گیری تو دست و بالم نبود تا به اون بپردازم ..تصمیم گرفتم اینجا رو فقط به خاطر اینکه به روز شود به روز کنم!

خوشحالم که دومین مطلب ام هم در روزنامه ارمان چاپ شد! خوشحال خوشحال نه ها ..اما خب هر کسی که مبادرت به انجام کاری می کند و فضایی برای ارائه اون پیدا می کن طبعا خوشحال می شود از این امر!

و همچنان و همچنان امیدوانه به زندگی نگاه می کنم! البته این روزها همراه با کمی تردید. اگر خدا بخواهد و به لطف خودش شرکتم در حال راه اندازی ست. می دانم که زمان نامناسبی را انتخاب کردم تا شرکتم شروع بکار کند. اما خب سن ما کم کم می گوید باید به فکر کار دائم باشم! امیدوارم این استرس و تردیدم با روند ملایم اما رو به رشد شرکتم روز به روز کمتر شود. دعا بفرمایید!

طبقه پایین محل کارم سالن کتابخانه محققین هست با میز های بسیار عالی و صندلی های عالی تر! فکر کنید کتابخونه صندلی ش از اون مدیریتی باشد! تصمیم گرفتم بعد از ساعت دو یه استراحت کوتاهی بکنم و روزی دو سه ساعت رو در طبقه پایین درس بخوانم..حدود ساعت پنج و اینا هم برم شرکت! تا نه و ده شب! قطعا اگر جانی در تنم ماند در این بین وبلاگ رو هم اپدیت خواهم کرد!

موسیقی همچنان با من است و جز جدایی ناپذیر زندگی من! و جز دیگر جدایی ناپذیر زندگی من اشتراک موسیقی هام و فایل های مورد علاقه ام است با دوستان! هر ان کس که میشناسم و او مرا می شناسد! کیفیت این شناختن مهم نیست! مهم این هست که دوست دارم که اگر چیز زیبایی دارم با اشتراک ش با دوستان لذت ش را دوچندان کنم. از همین جا هم اعلام می کنم دوستانی که خیلی مایل نیستند که ایمیل های ما برای شان برود پیغام خصوصی بگذارند تا با روی باز نام شان را از گروه حذف کنم! تعارف هم نکنید هاااا