نیمه تعطیل!

کم کم روزها  می گذرد  و زمان از دست می دهم برای کنکور ارشد..اینجا تعطیل نمی شود به مدت دو ماه ..اما نیمه تعطیل می شود. در فضای مجازی هم کمتر خواهم بود ..چت و میل و فیس و پلاس..خلاصه خوبی و بدی دیدن به خاطر نیمه تعطیل بودن اینجا حلال کنید..اما سعی می کنم اگر ایمیلی چیزی از شما خواندگان این وبلاگ به دستم رسید. بخوانم و در صورت داشتن جواب به ان پاسخ دهم!

خودم!



در سفر اخیری که به سرزمین وحی داشتم همین دو ماه پیش! هیچ آرزوی برای خودم نداشتم به واقع! این حرف گزاف و دروغی نیست. چند سالی ست که برای خودم هیچ دورنمایی خاصی رو مدنظر ندارم.یعنی نه از شکست های بیشمار زندگی ام غم و ماتم زده می شوم و نه از شادی ها خرسندو خوشحال! این اخلاق و رفتارم در مقایسه با دیگران بالعکس است. مهم است که بگویم این گفته برای من حکم انسان خوب قصه و مرد نیکوکار و الفاظی از این قبیل را تداعی نمی کند اتفاقا برعکس خیلی دوست دارم که از شادی های خودم شاد و از تلخی هام نادم باشم .

 اما خب چه می شود کرد!  نمی شود! نمونه ی اخیرش اینکه در زمانبندی یکی از امتحانهای تخصصی ام اشتباه کردم .گمان کردم فردا روز امتحان دارم درصورتی که همین امروز امتحان داشتم.همین اتفاق کوچک می تواند منجر به عقب ماندگی یک ترمه ام از دانشگاه و همین طور یک ترم دیرتر تمام شدن درس ام بیانجامد. تمام سرکوفت و بد و بیراهی که به خودم گفتم از پنج دقیقه تجاوز نکرد و دقیقا دقیقه ششم بود که نمی دونم کدام خودم(آنیما و آنیموس)  به اون یکی گفت: خب حالا که شده ..چه کار می خواهی بکنی ..کاری که نمیشه کرد پس بی خیال! این جمله ی اخیر در تمام تلخی ها و شادی های زندگی ام مدام تکرار می شود .بودن هیچ گونه عمدی در کار!!! جالب است در مقابل اطرافیان دقیقا قصه برعکس است .یعنی کافی ست اشتباه و خطایی را ببینم که دوستی می کند و متوجه این امر نیست . روزی هزار بار به خودم سرکوفت می زنم که این احمق چرا کار درست و مناسب را انجام نمی دهد! به دنبال هزاران حربه و حیله می گردم تا او را متوجه خطا و اشتباه ش بکنم.. در مواردی موفق بودم و در موارد بیشماری ناموفق! که این ناموفقی هم باعث شده چند روزی را از برای تلخی یک فرد دیگر در حالت نیمه نرمال بگذارنم!

خلاصه به دیگران بیش از خودم اهمیت می دهم و اعتقاد راسخ دارم که در مقایسه با اهمیت به خود! نه این یکی بر آن دیگری ارحجیت دارد  و نه آن یکی بر این یکی !!!آدمی به همان اندازه که باید و مستحق است که به دیگران ، زندگی و رفتار و کردار کسانی که می شناسد و کسانی که او را می شناسند اهمیت دهد باید درجه اهمیت خودش، زندگی و کار و بار و رفتار خود خودش را هم ارجح بداند و برای ارتقا و پیشرفت ش بکوشد. همگان بر این گفته باور دارند که هر چه قدر انسان خودش را بهتر و کامل تر و دقیق تر بشناسد بهتر می تواند زندگی ، زمان، دیگران و سرنوشت را بهتر بشناسد.تنها به این نکته بسنده می کنم که بی همگان! نقصانی در این پروسه دارد. یقین دارد که زندگی را خوب می شناسد و راه درست را از نادرست تشخیص می دهد! یعنی تا به امروز که بر درستی راه و اخلاق و روش و منش ش سرنوشت صحه گذاشته ..دیگران را هم دوست می دارد، با تلخی های انها تلخ  و با شیرینی های انها شیرین می شود اما حلقه ی مفقوده این زنجیر خود اوست ! نمی داند کجای این قصه ایستاده ..

ایمیل!!

حکایت ایمیل زدن حکایت غریبی ست و مشوش! کافی ست ای دی یا ایمیل یا پست الکترونیکی داشته باشید و چند تا دوستی که آدرس شما را دارند ..تا به غایت و منتهی الیه حرف من پی ببرید! اگر از گروه های اینترنتی که عضویت در انها مساوی ست با دریافت ایمیل های کشکول گونه! از انها بگذریم افرادی که ایمیل می فرستند و ایمیل می گیرند دسته جات مختلفی دارند که  همه گی در این اشتراک دارند که ایمیل دریافت یا ارسال می کنند.

دسته اول انهایی هستند که بدون هیچ کم وکاست بر می دارن این ایمیل های که گروه های اینترنتی می فرستند را فورواد می کنند.بدون هیچ دخل و تصرفی! حتی نمی کنن آدرس های فراوانی که این ایمیل برای انها هم رفته را پاک کنند..ماشین گونه عمل می کنن هر چی اومد رو برای بقیه می فرستند..به تفکیک ایمیل و موارد از این قبیل اعتقادی ندارند..در بیشتر موارد هم مشکلات و سوئ تفاهم ها برای شان پیش می اید..خدا سلامتی بده به دوستان این گروه!

دسته دوم آنهایی هستند که ایمیل های طنز می فرستند! انگشت شمار خووب هستند اما در کل خیلی به درد نمی خورن ..نمونه ی اخیرش که برای همه رفته و با استقبال مواجه شده این هست که ور داشتن تلفظ حروف انگلیسی رو عوض کردن. مثلا and  یعنی )اَ روی نون) بد نیست حداقل کار نوی ست ما که خوشمان امد .

دسته سوم انهایی هستند که از خیل ایمیل های این گروه های اینترنتی پرمغز ها رو انتخاب می کنند ..بیشترین محتوی هم که می فرستند یا نصیحت گرایانه است و یا عکس طبیعت! یه سری چیزهای دیگه هم می فرستند اما خب چون حجم ش کم است به انها نپرداختم!

دسته چهارم آنهایی هستند که خودشان ایمیل تولید می کنند. اگر به مطلب خوبی برخوردند یا کل مطلب را در ایمیل می گذاشته و یا اینکه لینک ش را داخل ایمیل می گذارند و برای شما می فرستند..تماما ایمیل های خوبی هستند ..انگشت شمار دیده شده چون صاحب ذوق و سلیقه به درد بخور نداشته برداشته بدترین نوع اخبار و دانستی ها را ایمیل کرده به عنوان نمونه هم می توانم به ایمیلی حاوی خوردن جنین نوزاد توسط چینی ها اشاره کنم که الی ماشا الله همه برای ما فرستادند ..خدا سلامتی بده !

دسته پنجم دوستان بی نظیر و فوق العاده در زمان مرحوم گوگل ریدر هستند..اینان گوهران عالم مجازی و پیامبران عرصه اینترنت هستند. هر ایمیل شان سزوار نوشتن با آب طلاست ..از میان صدها فید وبلاگ و سایت و خبرگزاری بهترین ها را که خود اول خوانده اند برای شما می فرستند...بارزترین نکته این گروه این ست که با توجه به محتوی اقدام به ارسال ایمیل می کنند..یعنی اگر فیدی را می خوانند که مربوط به فناوری ست .برای علاقه مندان فناوری می فرستند..اگر مربوط به عکاسی ست برای دوست عکاس خود می فرستند..اگر مربوط به زندگی روزمره است برای خانم ها  می فرستند ..اگر مرتبط با موضوع امید است برای انهایی که نیازمند امید هستند می فرستند..خلاصه اینان دست خدا بر روی زمین هستند و ما دعا می کنیم که همچنان به این کار خود اهتمام بورزند و دست از این کار نشویند که خدا را خوش نمی آد انصافا!

تاثیرات

کماکان بدون ادیت!


همه از همه تاثیر می گیرند.این حرف گزافی نیست! از یک تبلیغ پیزوری تا یک فیلم درام و عاشقانه و پلیسی تاثیرات خودش را دارند بر مای نوعی ! بعید می دانم کسی مخالف خط بالا باشد! اما چیزی از خط بالا مهم تر و باارزش تر است کنترل تاثیرات هست! ما خواه ناخواه از محیط پیرامون که هم شامل حقیقی می شود و هم مجازی بازخوردهایی می گیریم..از چت و فیس بوک گرفته تا محیط کار و خانواده و اقوام و دوستان و ارتبطات دیگر حقیقی! اما تا حالا به مدیریت این تاثیرات اندیشه کردیم! یعنی خواستیم مکانیزه ش کنیم..یه جور تاثیرات رو ساماندهی کنیم با شرایط خودمون تا بهتر بتونیم باهاش کنار بیاییم.نمی دونم خوبه یا بد ..اما یقین دارم که ما خیلی سریع هر چی داریم و فکر می کنیم رو می ریزیم روی دایره..شاید بعضی ها اسم راحتی یا باز بودن را روی ش بگذارند..قرار هم نیست که اتفاق خاصی بیافتند..معرفی یک موسیقی ..یک فیلم..یک کتاب ..مگر چقدر اهمیت دارد که وقت صرف ش کنیم قبل از انکه به دوست و همکار و غیره معرفی ش کنیم..قسمت جالب انجایی ست که ما این رکورد را ادامه می دهیم تا انتها..یعنی سراغ ان موسیقی  و فیلم می رویم تا ببینم قرار هست چه اتفاقی بیافتد وقتی گفته شده ببینید و بشنوبد! مگر جز تاثیر گرفتن هست.کتابی که خوانده و موسیقی که شنیده شود اگر قرار باشد بعد از شنیدن و خواندن هیچی نشود که ادم ابلهه نیست که به کسی پیشنهاد دهد. حتما چیزکی دارد که می گویند ببین و بخوان و بشنو! اگر فرصت داشتی :D  ! جالب تر قضیه این هست که ما این کارها را با چاشنی اعتماد به شخص انجام می دهیم..مثلا اگر دوستی داریم که فیلم شناس و کتابخوان خوبی ست ..اگر او گفت ..می خوانیم و می بینیم ..یعنی تاثیری که می گیریم را بر پایه شخصی که می شناسیم تقسیم بندی می کنیم ..البته که کار غلطی نیست اما ایا دو فردی که سلایق  و مشترکات یکسانی دارند با هم باز هم تاثیرهای یکسانی از یک واقعه می گیرند.سوال من اینجاست؟ صحبت سر این نیست که چه کتابی بخوانیم و چه فیلم و چه کاری بکنیم و چه کاری نکنیم! صحبت سر این هست که اگر هر کدام از کارهای بالا را می کنیم به فکر بعد از آن هم هستیم یا نه  که قرار است چه اتفاقی بیافتد.. وقت زیاد دارین یه کتاب بخونین که یک هفته شب و روز تون رو سگی کنه ! در عین حالی که کتاب فوق العاده است ..دنبال دردسر می گردین که یک فیلم ببنید که خیلی هم  عالی ست اما بیچاره می کنه ادم را تا هضم ش کنیم ..بی کاریم کتابی بخوانیم که روایت خوبی دارد اما وقتی با دورنیات ما می آمیزد هم غذا را بر ما حرام می کند و هم لبخند را تا مدتی !!!! یه سواله دیگه تو ذهن ما این روزها!!!